مشاوره و روانشناسی

اختلال شخصيت وابسته :

ويژگي اصلي اين اختلال نياز فراگير و بيش از حد به مراقبت شدن كه به رفتار سلطه پذير

و متكي بودن و ترس از جدايي منجر مي شود  و در اوايل بزرگسالي شروع مي شود و

در زمينه هاي مختلف وجود دارد :

1- بدون مقدار زيادي مشورت با ديگران و اطمينان آفريني آنها ، در تصميم گيري روزمره مشكل دارد .

2- نياز دارد ديگران مسئوليت اغلب زمينه هاي مهم در زندگي او را برعهده بگيرند .

3- در ابراز مخالفت با ديگران مشكل دارد ، زيرا مي ترسد كمك يا تائيد ديگران را از دست بدهد .

4- در شروع كردن پروژه ها يا انجام دادن كارها به طور مستقل مشكل دارد ( به علت فقدان 

اعتماد به نفس در قضاوت كردن يا توانايي ها و نه فقدان انگيزش يا انرژي )

5- براي كسب مهرورزي و كمك ديگران از هيچ كوششي فرو گذار نمي كند ، تا حدي كه داوطلب

انجام دادن كارهايي مي شود كه ناخوشايند است .

6- وقتي تنهاست ، به علت ترس اغراق آميز از اينكه نتواند از خودش مراقبت كند ، احساس

ناراحتي يا درماندگي مي كند .

7- وقتي رابطه نزديكي قطع مي شود ، فورا رابطه ديگري را به عنوان منبع مراقبت و حمايت

جستجو مي كند .

8- به صورت نامعقولي دلمشغول ترس از رها شدن به حال خودش براي مراقبت كردن

از خويش است .

 

منبع : 

راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني . ويراست پنجم . DSM-5

انجمن روانپزشكي آمريكا . ترجمه : يحيي سيد محمدي

نوشته شده توسط : مهدي معتقد





تاريخ : دو شنبه 4 مرداد 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد

اختلال شخصيت وسواسي _ جبري :

 

ويژگي اصلي اختلال شخصيت وسواسي _ جبري دلمشغولي به نظم و ترتيب ،

كمال گرايي ، و كنترل رواني و ميان فردي ، به قيمت انعطاف پذيري ، گشودگي

و كارآيي ، كه در اوايل بزرگسالي مشخص مي شود و در زمينه هاي مختلف

وجود دارد . 

1 - دلمشغول جزئيات ، مقررات ، نظم ، سازمان دهي يا برنامه هاست تا حدي 

كه نكته اصلي فعاليت از دست مي رود .

2 _ كمال گرايي نشان مي دهد ، كه در كامل كردن تكليف اختلال ايجاد مي كند 

( مثلا قادر نيست پروژه اي را به اتمام برساند ، زيرا معيارهاي بسيار سخت گير

او برآورده نشده است ) .

3 - بيش از اندازه خود را وقف كار و بار آوري مي كنند و فعاليت هاي اوقات فراغت

و روابط دوستي را ناديده مي گيرند .

4- در مورد مسائل اخلاقي ، تهذيب اخلاقي ، يا ارزشها خيلي وظيفه شناس ،

محتاط و انعطاف ناپذير است ( با هويت مذهبي يا فرهنگي توجيه نمي شود ) .

5 - قادر نيست چيزهاي كهنه و بي ارزش را حتي وقتي آنها هيچ ارزش احساساتي

ندارند دور بريزد . 

6 - مايل نيست تكاليف را به ديگران محول يا با ديگران همكاري كند ،

مگر اينكه آنها دقيقا از شيوه او در انجام دادن كارها اطاعت كنند .

7 - شيوه خرج كردن خسيس براي خود و ديگران دارد ، پول به صورت چيزي در نظر

گرفته مي شود كه بايد براي بلاياي آتي پس انداز شود .

8 - خشكي و لجاجت نشان ميدهد .

 

منبع :

راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني . انجمن روانپزشكي آمريكا - DSM-5

ترجمه : يحيي سيد محمدي

نوشته شده توسط : مهدي معتقد

 





تاريخ : دو شنبه 3 مرداد 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد

تغيير شخصيت ناشي از بيماري جسماني ديگر :

الف - اختلال شخصيت مداوم كه بيانگر تغيير نسبت به الگوي شخصيت 

قبلي شاخص فرد است .

ب - شواهدي از سابقه ، معاينه بدني ، يا نتايج آزمايشگاه وجود دارد

مبني بر اينكه اين اختلال پيامد پاتوفيزيولوژيكي مستقيم بيماري جسماني

ديگر است . 

ج - اين اختلال با اختلال رواني ديگر ( از جمله اختلال رواني ديگر ناشي از بيماري 

جسماني ديگر ) بهتر توجيه نمي شود .

د - اين اختلال منحصرا در طول دوره دليريوم رخ نميدهد .

ه - اين اختلال موجب ناراحتي يا اختلال قابل ملاحظه باليني در عملكرد اجتماعي ،

شغلي يا زمينه هاي مهم ديگر عملكرد مي شود .

مشخص كنيد آيا :

نوع ناپايدار : اگر ويژگي غالب ناپايداري عاطفي باشد .

نوع بازداري نشده : اگر ويژگي غالب كنترل تكانه ضعيف باشد كه با بي احتياطي هاي

جنسي ، و غيره آشكار مي شود .

نوع پرخاشگر : اگر ويژگي غالب رفتار پرخاشگرانه باشد .

نوع بي احساس : اگر ويژگي غالب بي احساسي و بي تفاوتي محسوس باشد .

نوع پارانوئيد : اگر ويژگي غالب سوء ظن يا انديشه پردازي پارانوئيد باشد .

نوع ديگر : اگر جلوه باليني با هيچ يك از انواع فرعي فوق توصيف نشود . 

نوع مختلط : اگر بيش از يك ويژگي در تصوير باليني غالب باشد .

نوع نامشخص

 

منبع :

 راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني - ويراست پنجم . DSM-5

انجمن روان پزشكي آمريكا . ترجمه : يحيي سيد محمدي

نوشته شده توسط : مهدي معتقد 





تاريخ : یک شنبه 3 مرداد 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد

مطابق بعضی از نظریه ها ، مهارتهای شناختی تازه ای در افراد جوان نمایان می شود

که ، حتی به اعتقاد بعضی از روانشناسان به منزله شروع دوره تازه ای از رشد شناختی

است . تغییرات عمده در این سنین عبارتند از : قابلیت مسئله یابی ، نسبی گرایی ،

تفکر دیالکتیکی و اندیشیدن درباره ماهیت نظامها .

1 _ مسئله یابی :

بر اساس این طرز فکر ، افراد جوان علاوه بر توانایی حل مسئله می توانند دانش

و اطلاعات خود را برای طرح مسائل جدید به کار گیرند ، یعنی به مسئله یابی بپردازند .

به نظر می رسد این توانایی با افزایش سن بیشتر می شود .

2_ نسبی گرایی : 

افراد بزرگسال دانش و اطلاعات خود را و یا هر انسان دیگر را کمتر به شکل مطلق می بینند 

و به نسبی گرایی تمایل دارند . یافته های پژوهشی نشان داده است که کودکان و نوجوانان

بیشتر با دیده مطلق به مسائل می نگرند ، درحالی که بزرگسالان ، به نسبی بودن 

دانش آگاهترند .

3_ تفکر دیالکتیکی :

در بزرگسالان نشانه های تفکر دیالکتیکی قویتر است - یعنی درک و شناسایی اندیشه های 

متضاد . برای بزرگسالان ، مسائل سیاسی - اقتصادی و آموزشی انباشته از عناصر

ضد و نقیضی است که نوجوانان پس از رسیدن به دوره عملیات صوری کمتر به آنها توجه 

دارند . 

4 _ اندیشیدن درباره ماهیت نظامها :

به نظر می رسد افراد پس از عبور از دوره عملیات صوری در درک کلی نظامهای فکری ،

توانایی بیشتری پیدا می کنند . مثلا در پاسخ به سئوالهایی که مستلزم یافتن وجوه

تفاوت یا تشابه میان نظامها یا نظریه هاست ، عملکرد بهتری دارند .

منبع :

روانشناسی رشد .تالیف : دکتر حسن احدی ، فرهاد جمهری

نوشته شده توسط : مهدی معتقد 





تاريخ : چهار شنبه 1 ارديبهشت 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد

در کودکان مبتلا به بیماری تای ساکس سلولهای عصبی مغز متورم شده

و پروتوپلاسم سلولهای مغزی از مواد چربی پر میشود و هسته سلولها نیز به خارج

رانده شده و تحلیل می یابد . 

در مبتلایان قبل از شروع عقب ماندگی ذهنی علائم دیگری بروز می کند که اختلال سریع

بینایی تا سرحد کوری کامل و ضعف عضلانی تا فلج اعضای محیطی از اصلی ترین آنها

به شمار می رود . 

این بیماری تقریبا همیشه در کودکان یهودی دیده میشود .

بیماری از راه ژن مغلوب و کروموزومهای معمولی منتقل می شود ، در واقع والدین حامل

ژنهای بیماری می باشند . 

خصوصیات این بیماری تجمع مواد چربی ( گانگلیوزید ) در سلولهای عصبی مغزی 

و گانگلیونهای سلولهای شبکیه چشم است . از نظر بالینی بیماری به انواع مختلف نوزادی

(6 ماهگی به بعد ) ، کودکی (3 سالگی به بعد ) ، و قبل از نوجوانی ( بین 6 تا 12 سالگی )

دیده میشود . عده ای نیز نوع چهارم یا جوانی را برای این بیماری ذکر کرده اند که معمولا

بعد از 18 سالگی شروع می شود . 

منبع : 

روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی . مولف : دکتر بهروز میلانی فر

نوشته شده توسط : مهدی معتقد 





تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد

در نوع نوزادی که تقریبا به یهودی ها منحصر می شود کودک به طور طبیعی به دنیا می آید 

و تا 6 ماهگی طبیعی می ماند و بعد از آن کم کم بیماری شروع می شود که با بی حالی ،

عدم توجه به اطرافیان ، بی علاقگی به مادر ، از دست داد یا از یاد بردن آنچه در این مدت یاد گرفته

و عدم پیشرفت تدریجی رشد جسمی و هوشی مشخص می شود . کودک کم کم تحلیل می رود

و ضعف عضلانی پیشرونده ظاهر می شود . ضعف عمومی آنقدر شدید می شود که حتی کودک

نمی تواند سرش را از رختخواب بلند کند . همراه با این فلج یا حتی قبل از آن ضعف بینایی که به

کوری منجر می شود وجود دارد و سرانجام بیمار در 3 سالگی از بین می رود .

منبع : 

روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی . مولف : دکتر بهروز میلانی فر

نوشته شده توسط : مهدی معتقد





تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد

نوع کودکی معمولا از 3 سالگی به بعد شروع می شود و بیمار تا آن زمان رشد طبیعی داشته

و علائم آشکار بیماری وجود ندارد . شروع بیماری و پیشرفت آن بسیار تدریجی است که با توقف

رشد روانی جسمانی شروع شده و به کوری تدریجی براثر آتروفی عصب بینایی و از بین رفتن 

سلولهای ماکولای چشم و پیدایش لکه های آلبالویی که توسط ناحیه سفیدی احاطه شده 

و همچنین فلج و ناتوانی حرکات که اکثرا با تشنج و سفتی عضلات توام است مشخص می شود .

بیماری معمولا در ظرف 3 تا 4 سال کودک را از پا در می آورد .

منبع :

روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی . مولف : دکتر بهروز میلانی فر 

نوشته شده توسط : مهدی معتقد





تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد

بالاخره نوع قبل از نوجوانی در بین سنین 6 تا 12 سال (سن دبستان) شروع می شود .

تقریبا اولین علامت کوری تدریجی و پیشرونده ای است که بر اثر آتروفی عصب بینایی

و رسوب مواد رنگ دانه ای مثل فلفل نمک در ته چشم روی شبکیه در ناحیه ماکولا

بوجود می آید . ناتوانی اجرای حرکات و فلج پیشرونده ، عقب ماندگی پیشرونده ذهنی

و بالاخره مرگ 10 تا 15 سال بعد از شروع بیماری اتفاق می افتد . در نوجوانی سن بیمار

به ندرت ممکن است به 25 سالگی برسد ولی اغلب قبل از این سن فوت می کنند .

منبع : 

روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی . مولف : دکتر بهروز میلانی فر

نوشته شده توسط : مهدی معتقد





تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد

کلبرگ در نظریه رشد اخلاقی خود ، اخلاق را در سه سطح پیش عرف ، متعارف و پس عرف تقسیم می کند 

و سپس برای هر کدام از این سطوح ، دو مرحله فرعی در نظر می گیرد . بدین ترتیب نظریه او شش مرحله

را در بر می گیرد :

 

سطح اول : پیش عرف 

مرحله 1- در این مرحله قضاوت اخلاقی بیشتر مبتنی بر عواقب عمل و اجتناب از تنبیه است .

مرحله 2 - در این مرحله ، قضاوت اخلاقی بیشتر بر منافع فردی و داد و ستدهای شخصی 

مبتنی است .

سطح دوم : متعارف 

مرحله سوم : در این مرحله ، عمدتا تاکید بر حفظ وجهه اجتماعی و کسب تایید دیگران است .

با ورود به این مرحله فرد می کوشد نظر مطلوب دیگران را به خود جلب کند ، از این رو هر عملی که

مورد تایید اطرافیان باشد ، از نظر اخلاقی قابل دفاع است .

مرحله چهارم : در این مرحله ، بر اطاعت محض از قانون یا انجام وظیفه تاکید می شود . هر عملی

که جنبه قانون شکنی داشته باشد ، عملا غیر اخلاقی است . از نظر فرد در این مرحله قانون مطلق

است و قابل تغییرپذیر نیست .

 

سطح سوم : پس عرف 

مرحله پنجم : در این مرحله فرد قانون را به عنوان آرای اکثریت در نظر می گیرد و به آنها احترام می گذارد .

اما لزوما قانون را به صورت امور مطلق نمی بیند ، بلکه آنها را انعکاسی از منافع اکثریت تلقی می کند ،

یعتی قانون نسبی است و بر حسب شرایط قابل تغییر و تفسیر است .

مرحله ششم : در آخرین مرحله ، ارزشهای اخلاقی درونی می شوند و فرد در قبال آنها تعهد شدیدی

احساس می کند . فرد در این مرحله دیگر نیازی به قانون یا مجازات نمی بیند ، بلکه درست یا نادرست 

بودن اعمال را با استناد به معیارهای درونی شده خود ارزیابی می کند. 

 

منبع : 

روانشناسی رشد . مولفان : دکتر حسن احدی - فرهاد جمهری

نوشته شده توسط : مهدی معتقد

 





تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد

زمانیکه پا به عرصه این دنیا می گذاریم ، با اعتماد به نفس/ عزت نفس کامل وارد جهان می شویم . یک نوزاد آنقدر

اعتماد به نفس / عزت نفس دارد که کافیست با قدری گریه کردن به هرچیزی که می خواهد برسد : غذا ، عوض کردن

پوشاک ، ناز و نوازش ، ارتباط برقرار کردن ، آرامش ، در آغوش کشیدن و غیره . اگر نیازهای کودک فورا برآورده

و احساسات کودک بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته شود ، وی رشد کرده و پیشرفت می کند . اما اگر نیازهای اولیه آنها

برای بقای فیزیکی و احساسی به صورت ضعیف و ناپیوسته برآورده گردد ، اعتماد به نفس / عزت نفس کودک به مرور

زمان کاهش پیدا می کند . اگر شرایط فوق کماکان به قوت خود باقی بماند ، کودک به مرور زمان احساس می کند به

اندازه کافی خوب نیست که دیگران برای او اهمیت قائل شوند . بزرگسالانی که شرایط فوق را در زمان کودکی تجربه

کرده اند باید یک بازنگری کلی نسبت به خود داشته و مجددا اصول اعتماد به نفس / عزت نفس را در خود پایه گذاری

نمایند .

 اعتماد به نفس  مجموعه ای از باورها و احساساتی است که ما در مورد خود داریم و در واقع درک ما از خودمان است .

این که ما چگونه خود را تعریف می کنیم روی انگیزه ها ، نظرات و رفتارهای ما تاثیر گذار بوده و در احساسات ما

موثر است .

اعتماد به نفس یک جز ضروری برای تمام جنبه های رشد سالم کودکانتان و جز کلیدی برای موفقیت در مدرسه است .

اعتماد به نفس باوری است درباره توانایی تان در تسلط بر بدنتان ، رفتارتان و چالش هایی که شما در جهان بزرگتر

با آن روبرو می شوید . کودکانی که اعتماد به نفس دارند مشتاقند که مهارتهای جدید را بیاموزند و با چالشهای جدید

مواجه شوند . آنها همچنین توقع دارند که بزرگسالان در تلاشهایشان از آنها حمایت کرده و کمکشان کنند . همینطور

اعتماد به نفس یک عامل قطعی برای همراه شدن با دیگران و کار کردن دربسیاری از چالشهای اجتماعی مانند

مشارکت ، رقابت و دوست شدن – در شرایط مدرسه است . بچه هایی که اعتماد به نفس دارند دیگران را دوست

خود می بینند و توقع دارند که در ارتباطاتشان شاد و راضی باشند .

آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به مقدار زیادی

به تایید دیگران وابسته هستند . آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب می کنند به خاطر اینکه از شکست می ترسند .

معمولا انتظار موفق شدن ندارند . معمولا خودشان را دست کم می گیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آنرا کوچک

جلوه می دهند یا رد می کنند . برخلاف این افراد آدمهای با اعتماد به نفس ریسک رد شدن از طرف دیگران را قبول

می کنند به خاطر اینکه به تواناییهای خودشان اعتماد دارند . آنها خودشان را می پذیرند و این حس را ندارند که باید

خودشان را وفق بدهند تا پذیرفته شوند .

اعتماد به نفس الزاما خصوصیتی نیست که در همه ابعاد زندگی فرد تبلور داشته باشد . معمولا افراد در بعضی

جنبه ها اعتماد به نفس دارند (مانند درس یا ورزش) اما در بعضی از جنبه ها اصلا اعتماد به نفس ندارند

(مانند تیپ و قیافه یا روابط اجتماعی ).

اعتماد به نفس چه جوری رشد می کند ؟ بچه ها در هنگام تولد هیچ احساسی مبنی بر مستقل بودن خود ندارند .

آنها ابتدا از طریق تعاملات و تجربیات با دیگران می آموزند که کی هستند . اولین مراقبان خود (والدین) ،

خویشاوندان ، پرستاران و معلمان به بچه ها قدرت و تواناییهایشان را به آنها می آموزند .در مراحل بعدی

زندگی ، حس اعتماد به نفس کودک بوسیله کسی که اورا پرستاری می کند ممکن است شکل بگیرد

و پرورش یابد (یا شکل نگیرد ) .

اعتماد به نفس کاذب زمانی است که فرد تصویری مثبت و غیر واقعی از خودش تصور می کند و از خودش

چیزی که نیست را می سازد . اعتماد به نفس کاذب باعث غرور بیش از حد می شود تا حتی فرد تواناییهایی

را که ندارد را برترین در سایرین می داند .

کلمه (( واقعی)) را برای خروج اعتماد به نفس کاذب از تعریف نوشتم . وقتی اعتماد به نفس کاذب باعث

غرور شد ، فرد به جای اینکه بداند می تواند ، فکر می کند توانسته است . این بدترین عارضه یک اعتماد

به نفس غلط است زیرا جلوی تلاش را می گیرد . اصولا اعتماد به نفس برای تلاش ساخته شده در حالیکه

وقتی فرد گمان می کند که توانسته است دیگر تلاشی برای رسیدن به اهداف بالاتر نخواهد داشت .

 

منابع :

1 سایت ایرانیان

نوشته شده توسط محمد طاهری . http://thoughts.blogfa.com/po  2

  مجله الکترونیکی روانشناسی      3

4 مقاله روشهای ایجاد اعتماد به نفس در کودکان

5 مقاله 7 تکنیک کار آمد برای ارتقا اعتماد به نفس

بخشی از ترجمه مقاله           confidence       ((ترجمه : مهدی معتقد )   

   





تاريخ : جمعه 27 فروردين 1395برچسب:,
ارسال توسط مهدی معتقد